top of page
Didare To

Updated: Sep 18, 2023




یاد شبی از دیدارهای‌مان

در ذهنم زنده شد

که نسیم نازک نفس‌های تو

اوراق فانتزی‌های من را برهم می‌زد

دفتری که در آن

زیبائی و عشق‌بازی یک‌سان اند،

وسوسه و شهوت

پیوندشان مِهر است

شادی و شوق

دست هم‌دیگر را می‌گیرند


در آتش نفس‌های عاشقانه‌ات

چشمه‌‌ی من بارها جوشید

جویبارم آب از خود برآورد

و من دسته‌گل‌ام را به‌آب دادم


چکیدن قطره‌های ریز

گل‌برگ‌های زنبق دریا را

به‌شیوه‌ی دل‌انگیز عشق

آئینه، برای قلم گرفتند

که آستانه را مستانه به شعر بنگارد

و گرمای تازه‌ای از تمنّایش جا بگذارد


رهگذر

Recent Posts

See All

مخمل

حریر

شبنم

Comments


bottom of page