top of page
Didare To

Updated: Sep 4, 2023




خنده‌ی سیب


برای دیدن رویای آغوش تو

دست ستاره‌گان را بقلبم نمی‌فشارم


هوای نفس‌های تو را

هر لحظه که بخواهم

در آغوش می‌گیرم

چیزی به زنده‌گی‌ام اضافه می‌کند

که تنها نمی‌مانم


گوشه‌‌های دیوانه‌گی‌ات در آغوشم

هرگز بی‌هوده نیست

تو تنها شاهد وفاداریِ فانتزی‌های منی


آمیخته‌گیِ پستان‌هایم با

عطر تمشک و خنده‌ی سیب

هوس‌ در سینه‌ات

از سرچشمه‌ی غنچه‌ی در حالِ شکفتن

رویای تسلیم‌ شدنم را

در عمق نگاهت می‌‌‌‌خوانم

و

شادیِ پیروزیت در آغوشم را

که در همیشه‌هایم

بتن کرده‌‌‌ام


درِ می‌خانه‌ی پستان‌هایم

با اولین پیاله‌ی نافم

سرمستم می‌شوی

مستم می‌کنی


اما می‌دانستی‌؟

وقتی با آب‌ نمک دریای من،

آب‌تنی می‌کنی

هرچه می‌خورم تشنه‌گیم

فزونی می‌گیرد


ساقه‌ی نورس بهار

بوسه بر غنچه می‌چسباند



از شیب تپه‌

‌خط شیریِ لبان تب‌آلودم می‌رسی

که هرگز گناه نکرده‌اند


حریص‌ترین تمنای لب‌‌های می نوش‌‌ات

مانند باران، بداغیِ شکاف ران‌هایم

ساده‌‌‌ترین شکل زیبایی‌ست


زیباترینِ اوج هایم را

از آغوش تو می‌گیرم


رفتنت را دوست دارم

چون عطر آمدنت‌‌‌ را می‌دهد


من با تو می‌آیم

همراهیِ تو

من را با تو می آورد


من

می‌آیم


رهگذر

Recent Posts

See All

آینه

Comments


bottom of page