top of page
Didare To

Updated: Aug 3

جنسیت کوئیر

 (به انگلیسی: Genderqueer) 



هیچ‌‌‌‌‌وقت به کسی اجازه ندهید که گرایش جنسی‌ شما را زیر سوال ببرد

یا به شما بگوید که گرایش جنسی‌تان چیست!

گرایش جنسی افراد همانی هست که خودشان احساس می‌کنند.

گرایش جنسی افراد ممکن است در طول زمان تغییر پیدا کند.

افراد ممکن است در برهه‌ای از زمان از گرایش‌جنسی‌شان مطمئن نباشند

 و یا مشغول تجربه کردن چیز‌های جدید و تحقیق باشند.

به یاد داشته باشید هیچ‌کس جز خود شما نمی‌تواند به گرایش‌جنسی‌تان پی ببرد

 و نمی‌تواند به شما بگوید گرایش جنسی شما چیست.

شما می‌توانید دوجنسگرا باشید حتی اگر تا حالا فقط با یک جنس یا جنسیت رابطه‌ی جنسی داشته‌اید.

شما می‌توانید دوجنسگرا باشید

حتی اگر سال‌ها خودتان را به عنوان یک همجنسگرا/ دگرجنسگرا هویت‌یابی کرده‌اید.

شما می‌توانید دوجنسگرا باشید حتی اگر..….

¤



دریاف مفهومی از کلام

؛ جودیت باتلر ؛

،جنسيت،

جنسیت بودنی نیست ، شدنی هست

 جنسیت این نیست که شما کی هستید

بل‌که این است که شما چکار می‌کنید.

جنسیت انسان را نه واژه‌ ها بل‌که کنش‌ها، حالت رفتاری انسان مشخص می‌کند.

جنسیت، ناظر بر ويژه‌گی‌های شخصی و روانی فرد است

كه جامعه، آن ها را تعيين نمی‌كند

بلکه طیفی از ویژه‌گی‌ها و تمایزهای بین مردانه‌گی، زنانه‌گی و....است.

جنسیت تنها به دستگاه تولید مثل اختصاص دارد

که جنس‌ها به آن گماشته شده اند .

جنسیت موضوعی مربوط به فرهنگ است

که طبقه بندی اجتماعی به مردانه و زنانه را توضیح می‌دهد.

جنسیت به معیارها و هنجارهای اجتماعی برمی‌گردد

که جامعه آن‌ها را بر روی افراد اعمال می‌کند.

جنسیت در حوزه جامعه شناسی زبان،

اشاره به تمایز افراد براساس رفتارهای‌شان نشان داده می‌شود.

جنسیت مجموعه‌ای از صفات و رفتارهایی است که به مرد یا زن نسبت داده می‌شود

 و ساخته و پرداخته‌ی جامعه است

.تفاوت‌های جنسیتی با تشکیل چهارچوبی بی چون و چرا

که جامعه از دریچه زن و مرد به انسان می‌نگرد

و همه‌ی جنبه‌های زندگی فرد را در بر می‌گیرد.

هویت جنسیتی(به انگلیسی: gender identity)  تصوری است

که شخص از چهره، جنس بیولوژیکی، اندام جنسی و در کل از خود دارد.

چه‌گونه یک فرد خود را به عنوان مرد یا زن معرفی می‌کند

یا این که چه‌گونه یک نفر بر اساس بروز جنسیتی‌اش از نهادهای اجتماعی بازخورد می‌گیرد.

هویت جنسیتی به معنای برداشت شخصیِ فرد از خود

به عنوان مرد، زن، بین مرد و زن، یا خارج از دسته‌بندی مرد-زن است.

هویت جنسیتیِ فرد می‌تواند با جنسیت تعیین شده‌ی او در هنگام تولد همسو یا متفاوت باشد 

بیان جنسیتی  (به انگلیسی: Gender Expression)

جنبه‌های رفتاری و نمودهای بیرونی هویت جنسیتی است

که توسط کلیشه‌ها تعریف و به رفتارهای زنانه یا مردانه تقسیم می‌شود.

بیان جنسیت می‌تواند

شامل مدل مو، نوع پوشش، نقش‌های جنسیتی و هر نوع بیان و ابراز بیرونی جنسیت باشد

که ممکن است در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف معنی متفاوتی داشته باشد

و معمولاً هویت جنسیتی فرد را نشان می‌دهد،

اما همیشه این‌گونه نیست.

ممکن است فردی در رفتار، نگرش‌ها و ظاهر، خود را مطابق با یک نقش خاص جنسیتی بیان کند

 اما این عبارت لزوماً منعکس کننده‌ی هویت جنسیتیِ شخص نباشد.

به همین دلیل هویت جنسیتی قابل تشخیص نیست.

نقش جنسیتی (به انگلیسی: Gender role)

مجموعه‌ای از ناهنجارهای اجتماعی و رفتاری ناعادلانه در یک فرهنگ خاص است

 که عموماً برای فردی با یک جنس مشخص مناسب دانسته می‌شوند.

نقش‌های جنسیتی شامل حالت‌ها، رفتار، اعمال و خصوصیات شخصیتی هستند

که به یک جنسیت خاص در آن فرهنگ نسبت داده می‌شود.

در جنگ جهانی دوم زنان نقش‌هایی را بر عهده گرفتند

که در آن زمان معمولاً مردانه شمرده می‌شد.

به عنوان مثال،

در مفهوم سنتیِ نقش جنسیتی انتظار این است

که مردان باید به کارهای سخت و سنگین علاقه داشته

و زنان خانه‌دار باشند.به همین دلیل مردی که از بچه هایش مراقبت می کند

و یا بیش از ویژه‌گی‌های مردانه احساسات عاطفی داشته باشد

و یا عاطفی باشد، خارج از هنجار تلقی می‌شود.همینطور زنی که راننده کامیون باشد

یا در ورزش‌های رزمیِ خشن قهرمان باشد،

در مقابل هنجارهای اجتماعی قرار می‌گیرد

. نقش‌های جنسیتی، فرهنگ محور هستند

و درحالی‌که اکثر فرهنگ‌ها قائل به دو جنسیت (دختر/ زن یا پسر/ مرد) هستند،

بعضی فرهنگ‌ها تعداد بیش‌تری جنسیت را به رسمیت می‌شناسند.

مانند کوئیر

جنسیت کوییر(به انگلیسی: Genderqueer)

واژه‌ی کوئیر را درفارسی به دگر باش جنسی و فراهنجار جنسی ترجمه کرده اند

 کوئیر , یک شبکه کنش‌گران متعهد به دفاع از دگر باشیِ جنسی

 (همجنسگرائی زنانه، همجنسگرایی مردانه ,دو جنسگرائی ، دگرجنسگونه‌گان )

می‌باشد

کوئیر کسی است که هویت جنسی ثابتی را نمی پذیرد

و به طبقه بندی جنسی و جنسیتی معمول و متعارف درفرهنگ غالب تن نمی‌دهد.

ویژه‌گی‌هایی که افراد غیر دودویی در توصیف هویت جنسیتی خود به کار می‌برند

 با دسته‌بندی رایج دوگانه جنسیت مردانه و زنانه مطابقت ندارد. 

افراد غیردودویی (نان باینری) می توانند زیر چتر تراجنسیتی قرار بگیرند،

چرا‌که بیش‌تر این افراد

با جنسیتی متفاوت از جنسیت انتسابی زمان تولد، خود را هویت‌یابی می‌کنند.


واژه‌ی جنس  

اصطلاح جنس بر تفاوت‌های بيولوژيك ميان زن ومرد دلالت دارد،

جنس  کلمه‌ای است که به تفاوت‌های زیستی میان مرد و زن ارجاع دارد،

تفاوت‌های قابل رویت در اندام تناسلی و تفاوت‌های مرتبط با آن در کارکرد

تولید مثل .گرایش جنسی یا جهت‌گیری جنسی

(انگلیسی: sexual orientation)

الگوی پایداری از تمایل جنسی و عاطفی یا عشق (و یا هر دو) است

که شخص نسبت به افرادی از جنس مخالف، همجنس، هر دو جنس،

 یا بیش از یک جنس از خود نشان می‌دهد. 

انواع این تمایل را به‌طور عمومی به دسته‌های دگرجنس‌گرايی دسته‌بندی می‌کنند


 (گرایش به جنس مخالف)

□□

 (گرایش به همجنس ، مرد یا زن)

 

□□

 (گرایش به هر دو جنس مرد و زن )



علت علمی ایجاد انواع مختلف گرایش‌های جنسی هنوز به‌طور کامل درک نشده‌است،

با این حال دانشمندان معتقدند مجموعهٔ پیچیده‌ای از عوامل

 ژنتیک، هورمونی و محیطی در ایجاد آن تأثیرگذار است.

 در این میان فرضیه‌هایی که مبتنی بر اهمیت عوامل زیست‌شناسانه

 (مانند عوامل ژنتیکی، محیط ابتداییِ رحم مادر یا مخلوطی از عوامل ژنتیکی و اجتماعی)

هستند

 از مقبولیت علمی بیش‌تری برخوردارند.

بیش‌تر محققان علمی همچنین بر غیرارادی بودن نوع گرایش جنسی افراد اتفاق نظر دارند.

 تحقیقات کنونی و بیش‌تر دانشمندان فعال در این زمینه اعلام می‌کنند

 که گرایش جنسیِ افراد انتخاب خودشان نیست.

 این بدان معناست که افراد انتخاب نمی‌کنند

که همجنس‌گرا یا دگرجنس‌گرا یا دو جنسگرا….باشند

مفاهیم هویت جنسی و رفتار جنسی رابطهٔ نزدیکی با گرایش جنسی دارند

ولی از یکدیگر متمایزند.


 گرایش جنسی

 دربرگیرندهٔ خیال‌پردازی‌ها، علایق، و امیال درونی است.


هویت جنسی

 به معنای تصوری است که شخص از خود و گرایش جنسی‌اش دارد و خود را آن‌گونه می‌پندارد.


 رفتار جنسی

 به این معناست که شخص علی‌رغم گرایش یا هویت جنسی‌اش

 در عمل با چه شخص یا اشخاصی رابطهٔ جنسی برقرار می‌کند

رفتار جنسی اشخاص همیشه مطابق با گرایش جنسی آن‌ها نیست.


 سیالیت جنسی

به تغییر یا تغییراتی در میل جنسی یا هویت جنسی شخص گفته می‌شود.


این مطلب که آیا میل جنسی در طول زندگی شخص پایدار است

یا سیّالیت و تغییرپذیری دارد،

 امری است که به شدت مورد بحث قرار گرفته‌است.

اتفاق آرا بین بیش‌تر دانشمندان بر آن است

 که گرایش جنسی، برخلاف هویت جنسی، تابع اختیار یا انتخاب خود فرد نیست.

 تمایز بین گرایش جنسی و هویت جنسی امر مهمی است که عدم توجه به آن

 می‌تواند منجر به این تصور گردد که ممکن است گرایش جنسی تغییرپذیر باشد.

هر چند بیش‌تر دانشمندان به‌طور کلی معتقدند

گرایش جنسی معمولاً پایدار و تغییرناپذیر است،

ولی هویت جنسی یک شخص

 (یعنی تصوری که نسبت به گرایش جنسی خود دارد)

 ممکن است طی زندگی او دچار تحول گردد

 و در راستا یا برخلاف جنسیت زیست‌شناختی،

رفتار جنسی، یا گرایش جنسی واقعی او باشد.


 بعضی مراجع پزشکی اعلام کرده‌اند

که برای بعضی اشخاص گرایش جنسی امری ذاتی، پیوسته یا ثابت در طول زندگی است،

 برای بعضی دیگر سیّال بوده و طی زمان تغییر می‌کند.


( ما , پسر یا دختر متولد نمی‌شویم و ما یاد نمی‌گیریم که مرد یا زن باشیم,

 بل‌که می‌آموزیم که مانند زنان ومردان

 (والدین و یا مردم اطرافمان )عمل کنیم .

باین معنا که گفتمان سلسله مراتبی زن ومرد به قالب رفتار در می‌آید

 و هویت که هرگز مسئله‌ی ثابت و ذاتی نیست را بشکل ذاتی ایجاد و استمرار می‌بخشد

 و درگذر زمان تبدیل به یک

هنجار

( رفتار, دیدگاه و سازماندهی تجارب ذهنی)

 اجتماعی می‌شود)


فمینیست‌های کلاسیک جنسیت را از جنس متمایز ساخته و مدعی بودند

 که اولی هیچ ارتباطی با دومی ندارد.

در نتیجه، در ادامه‌ی آن به وجود یک طبیعت تغییرناپذیر اذعان داشتند

 حتی وقتی‌که موضوع با جنسیت ارتباطی نداشت-و آنان این ریسک را می‌نمودند

 که این امر به مثابه پایه و اساس نهاییِ سلطه مرد در نظر گرفته شود.

باتلر با ادعای کاراکتر ساختار فرهنگی خود جنس، شرایط بحث را رادیکال ساخت.

 «مرد» و «زن» تبدیل به مقوله‌های شناور و بدون لنگرگاه واقعی گشتند.

علاوه بر این، این درک برای همه هویت‌های جنسی، حتی اقلیت‌ها، نیز بکار بسته شد.

برای باتلر، دیگر یک هویت مردانه یا زنانه وجود ندارد،

 بل‌که فقط همجس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترانس‌جنس و یا میان‌جنس وجود دارد.

 به اهتزاز در آوردن پرچم حمایت از

 «تمایزگرایی»

هر کدام از این هویت‌ها به شیوه «ذات‌گرایی» خطاست.

 نقد رادیکال هویت‌ها توسط باتلر ضد ذات‌گرایی است.

هنگامی که مشکل بطور انحصاری در سطح فرهنگی قرار داده شود،

 و هر گونه توجه به طبیعت حذف گردد،

 همه چیز قابل تصور می‌شود.

 فرهنگ برای باتلر، یک شبه-ماده بی‌نهایت نرم است

(البته به آن معنی نیست که افراد می‌توانند آن را با اراده دگرگون سازند )

 برای مثال در این چارچوب، امکان این استدلال وجود دارد،

 که تمایز بین «مرد» و «زن» در مسیر تاریخ توسعه می‌یابد،

 یا این‌که «مرد» و «زن» تنها دو جنس قابل تصور نیستند.

به بیانی دیگر، این دسته‌بندی‌ها پیچیده‌گی وضعیت جنسی افراد،

 یا افراد در یک لحظه معین از زندگی‌شان را جذب نمی‌کنند.

دوگانه‌گی بین «زن» و «مرد» نیز می‌تواند به عنوان ارجاع به دو انتهای یک زنجیر در نظر گرفته شود،

 و در نتیجه هر شخصی کم‌تر یا بیش‌تر مرد و/ یا زن محسوب می‌گردد.

 برای باتلر، «مرد» و «زن» مقولاتی ستم‌گرانه و آزاردهنده هستند

 و افراد را در هویت‌های جنسی و رویه‌هایی که توانایی‌های بالقوه انان را محدود می‌کند،

اسیر می‌نماید.

او خواهان براندازی هویت‌های جنسی و آزمایش هویت‌های جدید است.

این فیلسوف مدعی است که تمایل برای کسب اجازه ازدواج

  ( همجنسگرايان )

 می‌تواند نهادی که یکی از ارکان مردسالاری- و ظلمی که قربانیان آن همجنس‌گرایان هستند

 محسوب می‌شود را تقویت کند.

علاوه بر این، آن قدرتِ خفه‌کننده دولت در تنظیم رفتار جنسی و تعریف یک رابطه مشروع

 بین دو یا چند نفر را افزایش می‌دهد.

به این ترتیب،

 ازدواج همجس‌گرایان و لزبین‌ها به طور متناقضی

 یک رژیمِ هنجار جنسی-سیاسی را ( استمرار ) و تحکیم می‌بخشد

 که برای اقلیت‌های جنسی مضر می‌باشد.

 در نتیجه، زوج‌های همجنس‌گرا با تقاضای حقوقی مشابهِ زوج‌های دگرجنس‌گرا،

خود را از دسته‌های دیگری از مردم جدا می‌سازند

که اغلب تحت ظلم بیش‌تری نسبت به انان قرار دارند:

 مادران و پدران مجرد، افرادی که روابط عاشقانه چندگانه دارند،

 تراجنسیتی‌ها، میان جنس‌گرایان و غیره.

 همجنس‌گرایان، در آرزوی این‌که «شامل» ازدواج شوند

در‌واقع خود را از این دسته‌ها دور می‌کنند.

در نهایت، باتلر ادعا می‌کند،

هیچ «سیاست وکالتی»-یعنی گرایش به تن دادن به نرمال- وجود ندارد

 که محرومیت و دفع ایجاد ننماید.

 به همین دلیل در این نمونه خاص،

صحیح‌ترین تقاضای سیاسی برای همجنس‌گرایان نه کسب اجازه ازدواج،

بل‌که این تقاضاست که

ازدواج نباید حقوقِ مالی یا مدنی ویژه‌ای را تفویض کند.

به عبارت دیگر، او طرفدار الغای کنترل دولتی وصلت است.

برای باتلر جنسیت‌ها کُنش‌مند هستند،

به عبارتی، آن‌ها محتوی خود را تشکیل می‌دهند.

 واقعیت، بدین گونه نیست که ابتدا همه جنس‌ها یا جنسیت‌ها وجود داشته

 و سپس زبان به آن‌ها رجوع کند.

 بر عکس، ابژه «جنس» یا «جنسیت» توسط درستْ عملِ بر زبان آوردن جملات

 در موردشان آفریده می‌شوند.

جان استین، فیلسوف بریتانیایی تئوری‌پرداز عمده‌ی مدرن اظهارات انشایی/بیان‌های کنش‌مند

 (performative utterances)

 بود و باتلر از او (ازادانه) برداشت می‌کند.

 استین در کتاب خود «چگونه می‌توان با کلمات چیز ساخت»، به بررسی ساختار معنایی می‌پردازد،

 جمله‌ای مانند

 «من شما را زن و شوهر اعلام می‌کنم»

یا

«من قول می‌دهم سروقت بیایم»،

تنها یک حالت واقعی چیزها را توصیف نمی‌کند،

 بل‌که یک واقعیتِ حال یا آینده را نیز می‌افریند.

نقش خلاقیت و کنش‌گریِ زبان را نیز باید درنظر گرفت که

 زبان

تنها بیان‌گر واقعیت نیست بل‌که تاثیر گذار به واقعیت است

و سازنده‌ی واقعیت در آینده نیز هست ،

 این جمله را در نظر بگیرید

(«من شما را زن و شوهر اعلام می‌کنم» )

که چه واقعيت‌هائی را در آینده‌ی آن جفت بهمراه دارد.

هنجارهای جنسی/جنسیتی هم دارای همان ساختار هستند.

 در زبان آفریده می‌شوند ، و با عملی شدن استمرار پیدا می‌کنند.

 آن‌ها از قوانین فرهنگی و گفتمانی تشکیل می‌شوند و ابژه‌های خودشان را می‌افرینند.

بنابر نمونه‌ها و مثال‌های فوق، بر خلافِ بسیاری از اظهارات انشایی،

هنجارهای جنسیتی باید بطور مداوم تکرار شوند تا بتوانند سلسله مراتب ابژه را ادامه دهند.

 این گفته‌ی دکتر کافی نیست که موقع تولد عنوان کند که

« یک پسر است متولد شد!»

 تا این‌که هنجارهای منطبق با آن جنسیت برای پسر مذکور، و اطرافیان او، درونی شوند.

کنش عملیِ این جمله درآینده

و هنجارهای جامعه اورا تبدیل به مرد می‌کند

 زیرا زن بودن و یا مرد بودن ذاتی نیست بل‌که انجامی و اکتسابی است

استمرار اجتماعی‌سازی

«جنسیتی»

( سلسله مراتبی )

 این گفته ، در طول زندگی باید انجام شود ، که چنین هنجاری دوام پیدا کند.

بقول سیمین دوبوآر

( هیچ کس زن متولد نمی‌شود بل‌که زن می‌شود )

پایان مطلب


نوشته‌ای در همان مورد

نویسنده

رازمیگ کیوچیان

برگردان رضا جاسکی

انتخابی از رادیو زمانه


برای جودیت باتلر هویت مردانه یا زنانه وجود ندارد،

بل‌که فقط همجس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترانس‌جنس و یا میان‌جنس وجود دارد.

جنس (sex) اشاره به اختلافات بیولوژیکی بین زن و مرد دارد،

در حالی که جنسیت (gender) یک ساختار فرهنگی است که آن‌ها را از هم جدا می‌کند.

این تمایز شکل دیگری از تضاد کلی‌تر

بین طبیعت یا ذات (جنس) و فرهنگ یا اکتساب (جنسیت) است،

 که در همه جای تاریخ مدرن روشنفکری وجود دارد.

 یکی از نشانه‌های اولیه فمینیسم عبارت از جدا کردن جنسیت از جنس بود

 و متعاقباً این ادعا که وضعیت اجتماعیِ زنان دارای هیچ پایه و اساس بیولوژیکی نمی‌باشد.

 منطق چنین حرکتی آن بود که امکان مبارزه برای لغو نابرابری‌های فرهنگی

 بین جنسیت‌ها بسیار اسان‌تر از تغییر نابرابری‌های بیولوژیکی بود.

 ادعای سرشت فرهنگی داشتن آنچه که قبلاً به عنوان طبیعی تلقی می‌گشت،

ریشه و بنیان همه اشکال انتقاد بود.

 باتلر موافق این ایده است که جنسیت یک ساختار فرهنگی است.

 اما او اضافه می‌کند که جنس هم به همان اندازه

 [یک ساختار فرهنگی] است.

از این جهت، او از فمینیسم «کلاسیک» در تأکید بر ساختار فرهنگی کاراکتر جنسیت

یک گام فراتر می‌رود:

 «اگر کاراکتر تغییرناپذیر جنس مورد مجادله است، شاید بدین خاطر باشد که ساختاری که

«جنس»

 نامیده می‌شود نیز همانقدر ساختاری فرهنگی دارد که جنسیت.»


 باتلر به مصاف وجود یک بخش «تغییر ناپذیر» از واقعیت می‌رود

 که از روابط (قدرت) اجتماعی، یعنی آنچه که ،

آن اکلی، «جنس» نامید، فرار می‌کند.

از نظر باتلر، جنس نیز مانند جنیست یک ساختار فرهنگی است،

 اگر تمایز بین جنس و جنسیت اجتماعی-تاریخی است،

 در نتیجه هیچ دلیلی برای شرایط سازنده آن نیز وجود ندارد

که همان تمایز را نداشته نباشد.


 همانطور که از عنوان کتاب باتلر بدن‌هایی که اهمیت دارند

[Bodies That Matter]

بر می‌آید،

 بدن‌ها همیشه و تابحال در امر نمادین گرفتار هستند

(«Matter» به معنی هم «ماده» و «معنی» یا «مهم بودن» است)

 در نهایت، آنچه باتلر به چالش می‌کشد، جدایی بین طبیعت و فرهنگ است.

این‌که تمایز بین جنس و جنسیت سفسطه‌آمیز است نشان می‌دهد

که مقوله‌های «مرد» و «زن» دارای هیچ گونه پایه‌ای نیستند.

—————-□□——————





Recent Posts

See All

Comments


bottom of page