top of page
Didare To

Updated: May 28




‌خورشید

 بوسه زد

 به‌‌خوشه‌ی ستاره‌گانِ تک،‌تکِ خواهش‌‌های پاک باخته‌ام

 فهمیدم لذت بوسه را

آن‌گاه

که قطره‌‌‌هایِ باران تشنه‌گیِ خاک را بوسیدند


در آسمانِ بلوغ دوشیزه‌‌گی‌‌

به گستره‌ی رنگین‌کمان اندامم

اولِ اسم ترا دیدم

ستاره‌‌‌ای زاده شد

عریان،


مرا به‌گرمای لغزنده‌ی دل‌باخته‌گیم بسپار

هیچ آفتابی دل‌گرمم نکرد

مثل آغوش تو


من

 پنجره را به‌باران می‌بخشم،

تو 

شانه‌تر از زلال بازوانت را

بمن


تنهائی‌‌های‌‌مان 

سرگرم مراقبه 

در خلوت‌‌سرای آغوش‌به‌هم‌‌

 تا بوسه بر گونه‌ی سکوتِ آرامش بگذاریم

در سکوت بعداز طوفان


آنجا که کم‌ترین عید،

شبنم‌پوشیِ غنچه است

و

زیبا‌ترین ترانه،

بوسه


رهگذر



Recent Posts

See All

شبنم

Comments


bottom of page