top of page
Didare To

Updated: Apr 21, 2022


ایوان ایلین

فیلسوف مذهبی و سیاسی روسی،


روزنامه‌نگار مهاجر سفید و ایدئولوگ اتحاد کل قوای نظامی روسیه بود.

او در تبعید استدلال کرد که روسیه را نباید بر اساس آنچه او خطر کمونیستی می‌نامید قضاوت کرد، بلکه منتظر آینده‌ای است که در آن با کمک فاشیسم مسیحی خود را آزاد کند.


یکی از مشکلاتی که او روی آن کار کرد این بود که چه چیزی روسیه را در نهایت به فاجعۀ انقلاب کشانده‌ است؟

او پاسخ داد که دلیل آن «عزت نفس ضعیف و آسیب‌دیدۀ» روس‌ها است.

ایلین نابرابری مردم را به عنوان یک وضعیت ضروری در هر کشور می‌شناخت.


نگرش او به‌سلطنت

در سلطنت، آگاهی قانون تمایل دارد که مردم را در داخل دولت متحد کند،

اما در جمهوری، آگاهی قانون تمایل به نادیده گرفتن نقش دولت برای جامعه دارد؛

آگاهی سلطنتی قانون تمایل دارد که دولت را به عنوان یک خانواده و پادشاه را به عنوان یک پدر خانواده درک کند،

اما آگاهی جمهوری‌خواه قانون این تصور را انکار می‌کند.

از آنجایی که وجدان جمهوری‌خواه قانون، آزادی فردی را در دولت جمهوری ستایش می‌کند، مردم،

جمعیت دولت را به عنوان یک خانواده به رسمیت نمی‌شناسند؛

وجدان قانون سلطنتی بسیار محافظه کار است و مستعد حفظ سنت‌ها است

در حالی که آگاهی جمهوری‌خواهی قانون، همیشه مشتاق تغییرات سریع است.

ایلین یک سلطنت طلب بود.

او معتقد بود که آگاهی سلطنتی از قانون با ارزش‌هایی مانند تقوای دینی و خانواده مطابقت دارد.

آرمان او پادشاهی بود که برای صلاح کشور خدمت کند،

به هیچ حزبی تعلق نگیرد و اتحاد همۀ مردم را با هر عقیده‌ای که باشند، تجسم بخشد.


مفهوم آگاهی از قانون

ایلین آن را به عنوان درک صحیح یک فرد از قانون و تبعیت از قانون در پی آن می‌دانست.

او آگاهی از قانون را برای وجود قانون ضروری می‌دانست.

بدون درک درست از قانون و عدالت، قانون نمی‌تواند وجود داشته باشد.


نگاهی به فاشیسم و یهودستیزی

تعدادی از آثار ایلین (از جمله آثاری که پس از شکست آلمان در سال ۱۹۴۵ میلادی نوشته شدند) از

فاشیسم حمایت می‌کردند.

ایلین در ابتدا آدولف هیتلر را مدافع تمدن در برابر بلشویسم می‌دانست

و روشی را که هیتلر به نظر او یهودی‌ستیزی خود را از ایدئولوژی سفیدپوستان روسیه گرفته بود، تأیید می‌کرد.


نقل‌قول‌هایی از ایلین توسط ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه نقل شده‌ است

و برخی ناظران آن را الهام‌بخش ایدئولوژیک اصلی پوتین می‌دانند.

ویکی‌پدیا

¤



ایوان‌آلکساندرویچ ایلین، فیلسوف محبوب پوتین، که بود؟


در تاریخ فلسفه و تاریخ سیاست، فیلسوفانی بوده‌اند که آن‌ها را مربیان و معلمان سیاستمداران دانسته‌اند

به‌شکلی که رفتار آن سیاستمداران را متأثر از آن فیلسوفان ارزیابی کرده‌اند.


برای مثال آلفرد بوملر، فیلسوف آلمانی، را ایدئولوگ نازیسم می‌شناسند که خود او هم مفسر آثار نیچه بود.

تأثیرات کارل مارکس بر سیاستمداران کثیری در جهان هم چیزی نیست که نیاز به بیان داشته باشد.


ولادیمیر پوتین هم یکی از سیاستمداران و زمامدارانی است که زیر تأثیر برخی اندیشمندان و فیلسوفان بوده است

و برای شناخت بیشتر پوتین، آشنایی با آن متفکران و فیلسوفان راه‌گشاست.


برخی از اهالی‌ی اندیشه و کسانی که بر روی موضوع روسیه و پوتین کار کرده‌اند،

ایوان ایلین را فیلسوفی دانسته‌اند که تأثیرات بسیاری بر پوتین گذاشته است.

البته دیگرانی هم هستند که معتقدند این ایلین نیست که بر پوتین اثر گذاشته بل‌که

این پوتین است که نظرات خود را در ایلین پیدا کرده است.


آنتون بارباشین، تحلیل‌گر سیاسی که تحقیقاتش عمدتاً بر روسیه متمرکز است،

و همین‌طور هانا توبورن که متخصص روسیه و اوکراین است، ایوان ایلین را «فیلسوف پوتین» خطاب می‌کنند.


ایوان ایلین «یک روزنامه‌نگار، یک تئوری‌پرداز توطئه و یک ناسیونالیست روسی با گرایش‌های فاشیستی» بود.


ایوان الکساندرویچ ایلین

در سال ۱۸۸۳در مسکو و در خانواده‌ای اشرافی به‌دنیا آمد.

او در سال ۱۹۰۱ در دانشگاه مسکو به‌تحصیل رشته‌ی حقوق و فلسفه پرداخت

و در ۲۳ ساله‌گی فارغ‌التحصیل شد.

ایلین پس از ازدواج با هم‌سرش، ناتالیا، در پایان سال ۱۹۱۰ به اروپا سفر کرد.


با آغاز جنگ جهانی‌ی اول، ایلین که موقعیت خوبی در اروپا نداشت،

به روسیه بازگشت.

در روسیه او به تدریس پرداخت و همین‌طور بر روی تز خود در مورد فلسفه‌ی هگل کار کرد.


پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه،

او مانند اکثر مردم روسیه به‌انقلاب پیوست اما دفاعش از انقلاب بسیار محتاطانه بود

و این حمایت محتاطانه برای او عاقبت خوشی نداشت؛ او از انقلاب کمونیستی متنفر شد

و به‌سخنرانی‌های مختلف در رد انقلاب پرداخت که نتیجه‌‌ی آن تبعید ایلین بود.

او پیش از تبعید و در سال ۱۹۲۱ از دانشگاه اخراج شد.


فرار ایلین از اعدام یکی از شگفتی‌های زندگی‌اش بود، چراکه پیش از آن شش بار به دست کمونیست‌ها دستگیر شده بود.

البته برادرش، ایگور، در سال ۱۹۳۷ در روسیه اعدام شد.


ایلین پس از تبعید به دفاع از موسولینی پرداخت. «اندکی پس از ترک روسیه در سال ۱۹۲۲ توجه ایلین به "راه‌پیمایی به سمت رمِ" بنیتو موسولینی جلب شد، همان کودتایی که موجب به وجود آمدن نخستین رژیم فاشیستی در جهان شد.

وی سفری به ایتالیا کرد و

مقاله‌ای ستایش‌آمیز درباره‌ "پیشوا" نوشت.»


ایلین پس از تبعید سفرهای بسیار کرد و در دانشگاه‌های مختلف جهان از آلمان و بلژیک تا چکسلواکی و یوگسلاوی و لتوانی به سخنرانی علیه بلشویک‌ها پرداخت.


ایلین هم‌چنان به نوشتن ادامه داد.

او به هر دو زبان روسی و آلمانی می‌نوشت.

جنگ جهانی دوم فرا رسید.

او با آلمان هیتلری هم به مشکل خورد و از آنجا گریخت و در زوریخ پناه گرفت.

پس از آن، ایلین به ارزیابی پدیده‌ی فاشیسم پرداخت و دام‌های ایدئولوژیکی را که حکومت هیتلر در آن گرفتار شده بود،برشمرد.


تا زمان زنده‌ بودن ایوان ایلین در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۵۳، او اندیشمندی جدی و قابل‌اعتنا شناخته نمی‌شد.

او به فراموشی سپرده شد تا این‌که ولادیمیر پوتین او را زنده کرد و به قول تیموتی اسنایدر،

«الیگارش اعظم، ولادیمیر پوتین، فیلسوف فاشیست، ایوان ایلین، را به‌عنوان راهنمای خود برگزید.»


ایوان ایلین در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ زندگی دوباره پیدا کرد و مهم‌ترین فیلسوف فاشیست شد

و حدود نیم قرن بعد از مرگش بر روسیه تأثیر گذاشت.

او که چندین ماه قبل از تأسیس اتحاد جماهیر شوروی تبعید شده بود،

از خاک برآمد و بر کرسی نشست.


پوتین در سال ۲۰۰۵ به دفن مجدد بقایای جسد ایوان ایلین اقدام کرد و او را از سوئیس به روسیه آورد

و جهت تبرک، خودش بر مزار ایلین حاضر شد.

دست‌نوشته‌های ایلین پیش از آن به دانشگاه ایالتی میشیگان برده شده بود.

پوتین فرستاده‌ای به آن‌جا رهسپار کرد تا دست‌نوشته‌ها را بگیرد.


فدراسیون روسیه کنونی از دل اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به وجود آمد

و با این ظهور، ایلین حضوری پررنگ در سیاست روسیه پیدا کرد

و ویراست‌هایی از کتاب کوچک و مهم ایلین با نام «وظایف ما» به زبان روسی منشر شد.


پوتین در سخنرانی‌هایی که به صورت سالانه در مجمع عمومی پارلمان روسیه برگزار می‌شد،

مدام از ایوان ایلین نقل‌قول می‌آورد؛

سخنرانی‌هایی که متن آن را خود پوتین شخصاً تهیه می‌کرد.

پوتین و نزدیکانش تلاش بسیار کردند ایلین را به نسل جدید روسیه معرفی کنند تا آثارش خوانده شود.


در سال ۲۰۱۴ همه کارکنان دولتی‌ی روسیه مجموعه‌ای از آثار سیاسی ایوان ایلین را دریافت کردند

و در صدمین سال‌گرد انقلاب روسیه در سال ۲۰۱۷ جشن‌هایی در تلویزیون روسیه برگزار شد

و در آن فیلمی از ایلین نشان دادند تا او را به عنوان یک معیار و مرجع برای رفتار اخلاقی شهروندان و دولت معرفی کنند.


به باور اسنایدر در کتاب The road to Unfreedom هیچ اهل فکری در قرن بیستم به اندازه ایلین

در قرن بیست‌و‌یکم زنده نشده است و هیچ‌کس به اندازه او بر سیاست‌های جهانی اثربخشی نداشته است.


چرا ایلین برای پوتین ارزشمند است؟

ایلین فاشیسم را آینده‌ جهان سیاست می‌دانست.

او علاقه داشت، نه ایتالیا که، روسیه زودتر به فاشیسم برسد.

ایلین معتقد بود این غرب فاسد است که کمونیسم را به روسیه تحمیل کرده است و روزی خواهد رسید

که روسیه نه تنها خودش بل‌که دیگر کشورها را نیز با مدد از فاشیسم مسیحی، رهایی خواهد بخشید.


اگر به سخنان اخیر پوتین - پس از آغاز جنگ با اوکراین- دقت کنیم،

می‌توانیم رد پای این سخنان ایلین را به شکل دیگری ببینیم.


ریشهٔ تاریخی توهم سیاسی پوتین چیست؟

پوتین می‌گوید که مسئله‌ی او و روسیه کسانی هستند که از لحاظ عقیدتی

مانند غربی‌ها می‌اندیشند و نه مانند مردم روس.

او می‌گوید چنین افرادی حاضرند مادر خود را بفروشند.

او می‌گوید که کل غرب می‌خواهد در جامعه روسیه شکاف ایجاد کند و هدف‌شان نابودی روسیه است.

پوتین می‌گوید که بر وطن‌پرستان واقعی تکیه می‌کند و سم‌زدایی جامعه، روسیه را قوی‌تر می‌کند.


ایلین هم روسیه را مظهر پاکی ازلی و ابدی می‌دانست که غرب ناپاک قصد دارد آن را ملوث کند.

او روسیه را قربانی بی‌گناه همۀ جهان می‌دانست که باید خود را مرمت کند و بعد جهان را نیز ترمیم کند.


ایلین بر این باور بود که خداوند جهان را آفرید و این یک اشتباه بود و جهان آفریده‌شده بسیار هولناک است.

او خدا را کنار می‌زند تا خودش جای او بنشیند و جهانی دگرگونه بیافریند.

ایوان ایلین این آلودگی خدا و جهان را نتیجه فردیت می‌یابد و معتقد است

شر از آن‌جایی شروع می‌شود که «فرد» آغاز می‌شود.

او در این تئوری خود روسیه را مظهر پاکی می‌دانست و موجودی استثنایی.


ایلین البته اوکراین را هم بخشی از همین روسیه می‌دانست و وجود مستقل برای آن قائل نبود.

ایلین معتقد بود که روسیه هر بار که جنگیده، برای دفاع از خودش بوده و نه تهاجم به دیگران،

و اروپا همیشه قصد داشته است روسیه را نابود کند.


ایلین در تئوری‌های سیاسی- فلسفی خود وطن‌پرستی روسیه را بزرگ‌ترین نیروی پاکی‌بخش می‌داند

و این وطن‌پرستی در باور او تجلی‌اش را باید در یک حاکم نشان بدهد.

او برای این حاکم از واژه «رستگارکننده و نجات‌بخش» استفاده می‌کند؛ نجات‌بخشی که می‌آید و با فداکاری،

دشمنان روسیه را نابود می‌کند و این فداکاری جز با جنگ به وجود نمی‌آید.


ایلین دشمن فرد، دموکراسی، جامعه مدنی و طبقه متوسط بود.

او از قانون هم تعریفی دیگر می‌داد

و قانون را منویات شخص حاکم می‌دانست.

او از آزادی هم تعریفی ويژه داشت

و آزادی را برای همه مردم نیکو نمی‌دانست و معتقد بود آزادی یعنی این‌‌که فرد خودش را به جمع بسپارد

و البته آن جمع هم همۀ آزادی و اختیار خود را به «رهبر» بسپارد.


پوتین در سخنرانی‌ای بر مزار ایلین گفته بود «این یک جنایت است که کسی فقط درباره‌ی جدایی‌ی روسیه و اوکراین سخن بگوید» و ایلین می‌گفت «ما اعتماد داریم و مطمئن هستیم که ساعتی فرا خواهد رسید

که روسیه از فروپاشی و تحقیر برمی‌خیزد و دوره‌ای از توسعه و عظمت جدید را آغاز می‌کند» و پوتین،

به‌زعم خود، خواهان بازگرداندن عظمت به روسیه است و در این راه کشتار مردم برای او هیچ منع اخلاقی‌ای ندارد.


فاشیسم در اندیشه ایلین جایگاهی ویژه دارد و از نظر او فاشیسم می‌تواند روسیه را نجات بدهد.

پوتین شاید زیر تأثیر ایلین نباشد، اما نقشه‌ها وطرح‌هایی را که برای روسیه و جهان دارد، در اندیشه ایلین می‌یابد.


جهان آزاد اگر به «فیلسوف پوتین» نگاه عمیق‌تری بیاندازد،

بهتر می‌تواند خطر پوتین را برای کشورهای همسایه و برای جهان درک کند

و امروز چاره‌ای برای مهار او بیندیشد که فردا دیر است.


از رادیو فردا


Recent Posts

See All

Comments


bottom of page