استخاره ندارد بشکاف
تا اویزان کنم
دکمههای پیراهن
هوس را
در دستان شب
و
عریان شوم
«عریانتر ازباران»
روی ملحفههای
سرخ شده
از انار
ای غارنشین
عصیانگر
وحشی شو
که به غارت برود
حفرههای تاریک
این تن
و
نقش دوباره ببندد
پستانهای اوجگرفتهام
درپیشانی ماه
هدا خموش
Comments